امروزم را چه ها کردم:
ابرها را از فراز خانه ام راندم
آسمانم را اتو کردم
رخت چرک روزهای رفته را کندم
خاطراتم را رفو کردم
چشم و ابرو ، بینی و لبها ، می خواندند
دستهایم را صدا کردم
خیابانها ، رودهای فراخوان بود
کفشهایم را به پا کردم
و، لکی روی دیوارِ عبورم بود
"ها" کردم.
"چند تارِ مو"