امروزم را چه ها کردم:
ابرها را از فراز خانه ام راندم
آسمانم را اتو کردم
رخت چرک روزهای رفته را کندم
خاطراتم را رفو کردم
چشم و ابرو ، بینی و لبها ، می خواندند
دستهایم را صدا کردم
خیابانها ، رودهای فراخوان بود
کفشهایم را به پا کردم
و، لکی روی دیوارِ عبورم بود
"ها" کردم.
"چند تارِ مو"
از اینکه فعالی خوشحالم..................!
آقا مجید ما که نفهمیدیم منظورت چیه!!!؟؟؟
اگه کسی گرفت که مجید چی می خواسته بگه به ما هم بگه!
پس از اندی بدور از تو
بلاگت را نگا کردم
کمی دیر این نظر دادم
بابا جان اشتبا کردم
سلام
کم پیدایی...نیک آهنگ به روز شده ببین.ببینمت.!
مرسی حامد جان.
وبلاگتم دیدم.