· بشین
· چشم
· پاشو
· چشم
· بخور
· چشم
· نخور
· چشم
· بخواب
· چشم
· نخواب
· چشم
· ....
· چشم
· ....
· چشم
· بمیر
· چشم
· نمیر
· ....................................
· گفتم نمیر!!!!؟؟؟؟
· ...................................
· میگم نمیر احمق؟؟؟؟!!!!!!؟؟؟؟؟
· چرا مردی؟!؟ من فقط ..... فقط...... من فقط میخواستم ببینم تو منو دوست داری یانه!!!؟؟؟؟
· ...................................
می دونی فرق اورژانس با آتش نشانی چیه؟!
نه؟!
واقعا نمی دونی؟!
واضحه که؟! ...
اورژانس ماشیناش سفیده , آتش نشانی ماشیناش قرمزه
با ماشینایه آتش نشانی آب حمل میکنن , با ماشینایه اورژانس خون !
واسه همین هم رنگهاشون رو معکوس کردن که شماها که چیزای واضح و معمولی رو نمی بینید و همیشه دنبال مسائل مهم و پیچیده هستید, یه ذره به موضوعات مهم زندگی , با دید غیر فلسفی نگاه کنید!!!
خودتو شل کن , از زندگی لذت ببر!
مگه آدم تا کی زندست؟؟!!
حالشو ببر...
لذت ببر...
صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!
مرحوم مظلوم: حسین خان پناهی
همگی با هم سوار سورتمه شدیم. داریم سورتمه سواری می کنیم. اشکالی هم نداره.
اشکال اینجاست که سرعت سورتمه هه که هی تند و تندتر میشه، از لذت و هیجان اولیه کم کم ، کم میشه،
هیجان از حد طبیعیش می زنه بالا و به جاش ترس، بعدش هم وحشت میاد.
اگه بتونی جلوش رو بگیری که دیگه بهت آدم نمیگن. میگن ساحره، پیغمبر.... یا یه چیزی تو این مایه ها.
ما بیچاره ها باید از اول سورتمه سواری تا آخرش ماهیتمون رو حفظ کنیم.
نزهت!؟
می خوام به اندازه ای کار کنم که آرامشم از بین نره.
«دوست ندارم وقتی مردم پولدارترین مردهُ قبرستون باشم»
Alefi
دختر کشتزار خوشه می چیند
سربازی در راه اورا می بیند
دریغا مجالی ، دریغا مجالی
سربازی در راه، تفنگی در دست
تخته ای کودن، آهنگی سرمست
دریغا نهالی ، دریغا نهالی
کسی نپرسید، سرباز جوان
می خواهی برو، می خواهی بمان؟
دریغا سوالی، دریغا سوالی
دختر کشتزار خوشه می چیند
ردی از سرباز کس نمی بیند
دریغا غباری، دریغا غباری